به گزارش مشرق، « سال ها پیش در کتاب قصص الانبیاء نوشته ابن کثیر میخواندم که فرعون معاصر موسای کلیم (ع) همچون بسیاری از طاغوتهای مستبد در ساخت قصر و بارگاه (احتمالا همین که امروز به نام اهرام میشناسیم ) ظلم از حد گذراند. اجبار کارگران به تهیه مصالح در فجیع ترین شرایط و آوردن از فاصلههای دور و نزدیک، منع از استراحت، عدم تامین تغذیه کافی و نیز تحمل اهانت و ضرب و شتم و انواع شکنجه یک پدیده عادی حساب میشد.
حتی ناتوانی واقعی در انجام کارهای سنگین به علت ضعف بدنی هم از نگاه جلادان دربار فرعون که خود را خدا میپنداشت دلیل موجهی محسوب نمیشد. میگویند زن بارداری را که مجبور بود مصالح سنگین را تحت الامر ماموران بیرحم به طبقات بالایی برساند عرصه تنگ آمد و دل شکست و آهی سهمگین از نهادش برخاست و بر لوح عرش نشست که خدایا داد مرا از این ستمپیشه بستان!
آری بیجا نگفته اند که «انا عند المنکسرة قلوبهم» قلبهای شکسته منزلگاه خداوندگار است. آن دعا اجابت شد و تدبیر اله العالمین چنان گردید که شخص فرعون مامور شد نادانسته تربیت موسی عمران و صاحب عصای طاغوتستیز را بر عهده گیرد و بعد هم او بود که بنیادش برافکند.
از امام معصوم (ع) پرسیدند «کم بین الارض و السمااء قال مد البصر و دعوة المظلوم » به قدر افقی که چشم میبیند و اندازه دعای مظلومان. این جواب حکیمانه نکته مهمی در خود نهفته دارد یعنی آه مظلوم فاصله ارض و سما را هیچ میکند و خدای آسمان و زمین به خاطر آن جهانی را زیر و رو سازد.
گر چه سرتاسر جهان معاصر ما پر است از ظلم و بی عدالتی و درنوردیدن مرزهای فضائل اخلاقی و پایمالی حقوق بی کسان و محرومان اما، برخی جنایات بر روح آدمی تیغ میکشد و هر عقل طبیعی و نرمالی از درک این همه پستی مرتکبان آن در اوج استیصال پا پس می نهد. باید فریاد زد ای، دو صد ویل و نفرین بر مدعیانی که این ناجوانمردی را میبینند و سکوت میکنند و یا به ابراز تاسفی صرف، وجدان درد خویش را مرهم مینهند.
اما ملت ایران به حکم انسانیت و وجدان عدالت جو و با عنایت به آموزههای قرآنی و بشری و نیز نص صریح قانون اساسی که دفاع از مظلومان را و معارضه با ظالمان را در خود دارد بر این ظاهره تلخ و ننگ نشسته بر چهره تمدن هزاره سوم، آشفته حالی و انزجارخود را به نمایش نهاده است. گر چه انتظار میرفت دولت محترم هم به تاسی از رهبری امت بسی عاجل تر با جدیت وارد میدان می شد اما اینک که هر چند دیرهنگام زبان گشوده، امید است با پهره گیری از همه ابزارهای دیپلماسی و .. غمی از چهره مسلمانان مظلوم میانمار بزداید هر چند که آثار چنین جنایاتی برای قرنها بلکه همه تاریخ ماندنی است و کشاندن عاملان آن به پای میز حساب و مجازات مرهمی را ماند و شاید از ارتکاب افزون تر این دیوسیرتی ها و دد صفتیها مانع گردد.
آنان که هر از گاهی و به روایتی مدام ژست عقل کلی میگیرند و ملتی را متهم می کنند که ما را چه به فلسطین، افغانستان، یمن، عراق، سوریه و.. کاش لااقل این بار عاطفه انسانی شان زنده میشد و حقیقت را در وجود خود پذیرا میشدند که نباید در عیش خود لولید و نامردمیها را ندید و نیز حکام زبونی که در منطقه نام مسلمانی یدک میکشند چگونه است که در برابر استغاثه مظلوم کر و لالانی را مانند که تو گویی بارزترین مصداق بی خبرانند.
قارون و طاغوت حاکم بر سرزمین نجد و حجاز که مدتی است در تفرجگاه تابستانه متنعم از دلارهای نفتی است و عالم نمایان تکفیر مسلک آن دیار و سایر دلبستگان تاج و تخت و حکومت در برابر این سخن نبوی که فرمود: «من سمع رجلا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم» چه حجتی خواهند داشت؟ یادشان باشد که عابدی را به خاطر نشکستن مناسک عبادتش برای نجات مرغی که کودکان آزاراش میدادند زمین به امر خدا بلعید پس وای بر اینان که عده و عده دارند و در عیش و نوش خویش غرقند از یاد حق غافلند و با دشمنان خدا همدست و از تبار انسان نماهایی که لذت یاری مظلوم را هرگز نمیفهمند.
کاش هر یک از ما آحاد امت در خور توانمان در یاری مسلمانان میانمار و امثال آن بشتابیم. قلم و بیان و بنان را به کار گیریم و بدان امید که در یوم المعاد سفید روی باشیم از جهاد با مال و هر عمل مشروع و قانونی دیگر دریغ نورزیم.و الا یادمان باشد که «وابتغوا فتنة لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصة » از عذابی بترسیم که چون آید گناهکاران و در کنار نشستگان و یاری نکردگان مظلومان را یکجا در بر گیرد.»